پشت لنزهای آپارات ؛ یک روز در تجارت الکترونیک صبا
اگر امروز فقط یک امپراتوری تاریخی آنلاین در ایران وجود داشته باشد بدون شک مجموعه تجارت الکترونیک صبا با زیر نگین داشتن شش مجموعه غولآسا از آپارات و فیلیمو گرفته تا میهنبلاگ و کلوب همان یک خاندان موروثی است. شرکتی با ریشههای یک تجارت خانوادگی که تخمین زده میشود کل مجموعههای تابعهاش در یک ماه بیش از 27 میلیون کاربر و 11میلیون نفر ساعت بازدید داشته باشند و بازوهای خود را به همه حیطههای تجارت الکترونیکی از شبکههای اشتراکگذاری عکس و ویدئو گرفته تا حتی بلاگنویسی و تبلیغات را دربر میگیرند.
تردیدی نیست که آپارات به عنوان ستاره درخشان این تیم یکی از سه استارتآپ برتر ایرانی است که همواره در نگاه خارجی و داخلی هم به عنوان مجموعهای فنی، نوآور و به دور از حاشیه تحسین شده است. الگوی سازمانی مجموعه صبا نیز که در حقیقت تمرکز بر زیرساخت فنی برای توسعه انواع خدمات و اپلیکیشنها را موجب شده، الگویی منحصر به فرد و جالب در این سازمان در حال رشد است. این ماه یک روز را در کنار خانواده شکوریمقدم، سایر موسسان و مدیرانشان سپری کردیم تا برای اولین بار شاهد گزارشی از درون این مجموعه بزرگ و در عین حال ناشناخته باشید. ما را تنها نگذارید.
صباایده یک شرکت جوان و پرانرژی است و این انرژی و محیط جوانانه در جایجای این شرکت به چشم میخورد. در و دیوار و بوردهای شرکت پر است از عکسهای دوستانه از گردشهای تفریحی و اطلاعیههای طنزآمیز یا صمیمانهای که گاهی حتی توسط خود مدیر شرکت نوشته شدهاند. محل استقرار این شرکت در خیابان ظفر، یک ساختمان دوطبقه با یک حیاط زیباست که روی بام آن یک سالن به عنوان محل غذاخوری کارکنان ساخته شده است. در یکی از راهروها هم میز تنیسی قرار دارد که غالباً مورد استفاده همکاران در صبا ایده است.
در قسمت ورودی از راهرو باریکی میگذریم که در کنار آن یک ساختمان در حال ساخت قرار دارد و به زودی ساختمان جدید شرکت میشود. روبهروی در ورودی اصلی ساختمان محمدجواد شکوری پذیرای ماست. مدیرعامل جوان صبا ایده رفتار صمیمانه و بدون تکلفی دارد و با کارمندانش هم دوستانه برخورد میکند. روی یکی از دیوارها توصیهای از او راجع به رعایت سکوت در محیط راهرو نصب شده که آن را با نام کوچکش امضا کرده است؛ محمدجواد.
هرچند او و همکارانش کار خود را در سال 83 با راهاندازی کلوب داتکام آغاز کردند ولی حمایت و تجربه پدر سرشناسشان را -که یکی از موسسان ایرانسیستم است- حتی تا امروز هم میتوان دید. کلوب به عنوان اولین شبکه اجتماعی همهگیر ایرانی که طی زمان خود در نبود شبکههایی مثل فیسبوک مورد استقبال قرار گرفت، سرآغاز راهی شد که بعدها صبا ایده را از دیگران متمایز ساخت و در بسیاری امور پیشرو نگه داشت. پس از مدتی با روی خوش نشان دادن کاربران به این شبکه و توسعه کارگروه تصمیم گرفتند شرکت صبا ایده را تاسیس کنند و به دنبال آن به دلیل رواج و رونق داشتن وبلاگنویسی در آن زمان دست به خرید سرویس میهن بلاگ زدند. میهن بلاگ به زودی با بازنویسی و طراحی زیرساختش توسط تیم صبا تبدیل به یکی از پرطرفدارترین سرویسهای وبلاگ در ایران شد و کمکم شرکت فعالیتهای تبلیغاتی خود را آغاز کرد. تا اینکه در سال 89 پرطرفدارترین سرویس این شرکت یعنی آپارات راهاندازی شد. آپارات به دلیل فیلتر بودن یوتیوب و آسان بودن استفاده در میان کاربران ایرانی طرفدار زیادی پیدا کرد و مورد استفاده گروههای بسیاری قرار گرفت تا جایی که کمکم این روزها خود فارغ از مشابه خارجش نقش یک رسانه جدید و قدرتمند و چندرسانهای را بر بستر اینترنت رو به گسترش کشور بازی میکند.
مبلهای محمدجواد
هرچند امروزه صبا ایده به نام آپارات شناخته میشود اما این شرکت مجموعهای از چند پروژه است که همزمان در کنار هم پیش میروند و تیم مشخص خود را دارند اما همه هماهنگیها زیر نظر حلقه اصلی صبا ایده کار میکنند. این رویکرد به این سبب به کار میرود که منابع انسانی به طور بهینه استفاده شوند و هارمونی مجموعه رعایت شود. مشخص است این شرکت تلاش دارد بیشترین تمرکز و توان خود را روی بخش ساختار فنی سرویسها قرار دهد و شاید به همین دلیل به نظر میرسد فعلاً تمرکز چندانی روی ظاهر محصولات وجود ندارد. روی همان مبلهای دم در که با محمدجواد شکوری گپ میزنیم، میگوید:«اینکه محصول ظاهر و رابط کاربری خوبی داشته باشد بسیار حائز اهمیت و کلیدی است اما اینکه محصول در باطن خود دارای ساختار قویتری باشد، برای ما اهمیت بیشتری دارد. مثل ساختمانی که ممکن است ظاهر شیک و مدرنی نداشته باشد اما در برابر هشت ریشتر زلزله مقاوم باشد. برای ما هدف همین کیفیت و قابلیت باطنی بوده. قبول ندارم روی ظاهر ضعیف هستیم اما شاید کمی کم کار کردهایم.»
محمدجواد شکوری حتی اعلانات شرکت را هم با نام کوچکش امضا میکند.
در بعد بازاریابی ماجرا هم هنوز برای سرویسی با ویژگی آپارات جای کار زیادی دارد و مدیران نیز به این موضوع واقفند و قصد دارند هم در این بخش هم در بخشهای ظاهری در آینده نزدیک تغییرات مطلوبی به وجود بیاورند. برنامه استراتژیک شرکت این است که تمرکز از روی محصولات کمطرفدارتر برداشته شود. به این ترتیب باید منابع و توان مجموعه در جهتی به کار گرفته شود که محصولی که توان پیشرفت و جای توسعه دارد با تمام توان پیش رود و دچار اصطکاکهای بیهوده نشود. در این راه مجموعههایی که توانایی و علاقهمندی به استفاده و مدیریت سرویسهای این شرکت را داشته باشند نیز مورد توجه قرار دارند. اینکه سرویسهای صبا مورد توجه دیگران باشد بسیار قابل انتظار است اما اینکه چگونه تعامل سازنده با دیگران انجام بگیرد موضوعی است که باید با احتیاط بررسی شود. چراکه هرگونه ناهماهنگی و نقصی که در این سیستمها به وجود بیاید شرایط را به گونهای رقم خواهد زد که موجب آسیب رسیدن به وجهه شرکت اصلی شود.
در طراحی فضایسازمانی سعی شده از الگوی باز نهایت استفاده شود .
سوال دیگر مورد توجه این است که آیا در صبا این شهامت وجود دارد که سرویس منقضی از نظر زمانی را از رده خارج کنند. این کار پیش از این به کرات در مورد سرویسهای پرطرفدار گوگل اجرا شده است؛ با وجود اینکه روی این سرویسهایش سرمایهگذاری زیادی انجام شده بود و از آن گذشته، سرمایهگذاری روانی زیادی را هم پشت خود داشتهاند و گاهی با نظرات منفی کاربران زیادی مواجه بودهاند. مدیران صبا ایده فکر میکنند این کار باید با احتیاط زیادی صورت گیرد و نحوه واکنشهای پس از آن هم مدیریت شود. چرا که از رده خارج شدن برخی سرویسها ناگزیر خواهد بود و بهتر است انرژی سازمان صرف بزرگتر شدن بینتیجه مجموعه نشود و چابکی آن برجا بماند. الگو گرفتن و مشاوره با شرکتهای بزرگ خارجی از جمله کارهایی است که صبا ایده به راحتی انجام میدهد اما در نحوه مدیریت این شرکت روش خاص خود را دارد. کمک نگرفتن از مدیران بیرونی و خارجی هم ریشه در مسائل خاصی دارد که برای مدیریت صبا بسیار حائز اهمیت هستند.
رابطه دوستانه و ارتباطات بین کارکنان و مدیریت شرکت موضوعی است که در تمام محیط شرکت به راحتی دیده میشود. این نکته در نحوه چیدمان شرکت نیز مشخص است. محمدجواد شکوری اعتقاد دارد این همان الگوی تعاملی است که صبا به دنبال آن بوده. هر چند ممکن است تحکم مدیریتی و جدیت در برخورد با کارکنان مجربتر و گاهی به عنوان مزیت یک سازمان تلقی شود اما از نظر مدیر آپارات این روش بازدهی خوبی در بلندمدت ندارد و راندمان و فضای کار مطلوب او را به وجود نمیآورد. او میگوید:«شاید اگر یک مدیر شخصیت کارمندی را با تحکم و سختگیری یا گاهی توهین در برابر دیگران زیر پا بگذارد، عدهای بگویند مدیر این سازمان توانا و مقتدر است. اما من فکر میکنم باید بعد انسانی ماجرا را نیز در نظر گرفت. دوستی در فضای کار و صمیمیت دوستانه ممکن است گاهی آسیبهایی هم داشته باشد اما در نهایت بازده آن بسیار بیشتر از چیزی است که در محیط سرد و خشک کاری به دست میآید. ضمن اینکه وفاداری منابع انسانی و دلبستگی آنها به کارشان سرمایه اصلی هر سازمان است. قبول دارم که ممکن است گاهی رفتارهای خارج از چارچوب هم اتفاق بیفتد اما همه آنها با روشن شدن ساختارها و چارچوبها قابل مدیریت هستند. هر آدمی هم نمیتواند در این فضا بماند و فرهنگ این صمیمیت را درک کند. در نهایت اداره اینگونه یک سازمان نیازمند ظرایف زیادی است.»
در چنین فضایی ورود یک مدیر خارجی به زعم مدیریت صبا ایده میتواند دچار تضادهایی باشد. درک این فرهنگ دوستانه و تا حدودی سنتی و برخوردهای رفیقانه باید برای فرد تازهوارد آسان و پذیرفته باشد. در بسیاری از موارد یافتن چنین مدیریتی آسان نیست. راهحل صبا ایده این است که از آموزشهایی بهره بگیرند تا در هزینه روانی و زمانی ورود فرد جدید صرفهجویی کنند. شکوری بسیار علاقهمند است از یک تجربه خارجی و پیشرو در زمینه آموزش در شرکت استفاده کند و فکر میکند این شیوه میتواند بسیار کارآمد باشد.
محیط کاری تلفیق خوبی است از بازاریابی و فنی.
اما نهتنها برای جذب مدیران از مجموعههای دیگر بلکه در مورد جذب سرمایه بیرونی هم صبا بسیار با احتیاط عمل کرده و برای این جریان دلایل خوبی نیز دارد. شکوری در یک کلام جذب سرمایه را در جایی لازم میداند که نیاز به جهش در سازمان بوده و شکوفایی لازم آن اتفاق نیفتاده باشد. مدیران شرکت فکر میکنند نوع کار آنها به گونهای است که اگر بنا باشد کمک بیرونی بگیرند باید کمک از لحاظ دانش و تجربه به مجموعه تزریق شود و سرمایه در درجه دوم قرار گیرد.
بزرگ شدن بیرویه مجموعه نیز موضوعی است که مطلوب مدیران صبا نیست. دستاندرکاران صبا بیشتر طرفدار چابک نگه داشتن سازمان و بالا بردن راندمان و رشد شرکت از این طریق هستند. وسیع شدن و حجیم شدن سازمان از نظر آنها لزومی ندارد رخ بدهد هر چند صبا به طور قطعی گرفتن سرمایه خارجی را رد نمیکند و فکر میکند با تغییر فضای کشور و باز شدن درها به روی جامعه بینالمللی ممکن است تعاملات با شرکتها و سرمایهگذاران خارجی در سطح بالاتری انجام گیرد؛ به شرط آنکه این تعاملها به بهبود خدمات با استانداردها و خط مشی کنونی مجموعه هماهنگ باشد و در نهایت به آیندهای بینجامد که در آن کاربران از سرویس بهتر، چابکتر و پرکششتری برخوردار شوند.
حجره میرزا مهدی
محمدمهدی شکوری برادر محمدجواد شکوری مدیر بخش بازاریابی صبا ایده در اتاقی که خودش آن را حجره میرزامهدی نامیده، مشغول کار است. او عکس فرزندان خود را که دو دختر کوچک دوستداشتنی هستند روبهروی خود دارد و همچنین عکسی از کودکی خود را روی شیشه دفتر کارش چسبانده است. در کنار این عکس بیت «این قافله عمر عجب میگذرد» نوشته شده. خودش با خنده میگوید:«این عکس را روبهروی خودم گذاشتهام تا گذشته و گذر سریع زمان را از یاد نبرم!»
مشخص است که دیگر برادر شکوری نباید وقت چندانی برای حس کردن گذر عمر داشته باشد. واقعیت امر اینکه سبد محصولات صبا ایده بسیار متنوع است و هر یک از این محصولات هر چند دارای زمینه مشترک و قالب شبیه به هم هستند اما در باطن خود مدیریت توسعه بازار و رفتار اقتصادی متفاوتی را میطلبند. گرچه هر یک از محصولات و مجموعهها دارای نیروی متخصص در زمینه بازار خود هستند اما در نهایت باید همه تصمیمات از صافی بخش مارکتینگ بگذرند. همین تعدد محصولات هم در نوع خود باعث تمرکززدایی و البته دشوار کردن تصمیمگیری برای بخشهای سیاستگذار میشود. نوع کار و شروع فعالیت صبا مبتنی بر نیاز جامعه و بازار بوده و در هر زمان مقتضیات خاص خود را داشته است. زمانی بیشترین تمرکز روی کلوب بود و اکنون محصول پیشرو آپارات است. در واقع این زمان است که مشخص میکند کدام محصول باید روی خط توسعه بماند. پیشبینی اینکه سمت و سوی خواست کاربران و شرایط زمانی و پیشرفت تکنولوژی و زیرساختها چگونه خواهد بود، وظیفهای است که قطعاً برای هیچ کس آسان نیست. در صبا این تفکر وجود دارد که اگر یک محصول پیشرو از جایگاه خود نزول کند و با افت کاربر مواجه شود باید روی آن کار و تمرکز فکری و سرمایهای بیشتری صورت پذیرد تا بتواند باز هم جایگاه خود را پس گیرد اما تمام اینها منوط بر این است که سرویس مورد نظر اساساً از نظر فنی چنین قابلیتی را داشته باشد. در غیر این صورت مجموعه تلاش میکند تمرکز خود را روی محصول جایگزین بگذارد و دست از صرف هزینه و انرژی روی محصول از دور خارجشده بردارد. طبیعتاً برای اینکه بتوان چنین تصمیمات استراتژیکی گرفت باید منتظر شد تا گذر زمان افقهای جدید پیش رو را مشخص کند.
بازاریابی آنلاین نهتنها از محصولات مجموعه صباست بلکه یکی از زیرساختهای آن هم به شمار میآید.
آپارات در گذشته و اکنون کمپینهایی به راه انداخته است تا مخاطب را بیشتر جذب خود کند و به نوعی او را درگیر خود نگه دارد. نکته قابل توجه در مورد کمپینی مانند کمپین اعجوبهها این است که شاید کمک گرفتن از سرمایهگذار بیرونی میتوانست تحول زیادی در درون این کمپین ایجاد کند و نحوه تعامل مردم با این سرویس را ارتقای زیادی بدهد. هرچند این اتفاق رخ نداد اما این درگیر کردن مخاطب همیشه مورد توجه صباییها بوده است. در مورد برگزاری کمپینها همیشه این دیدگاه مورد توجه بوده که اگر افراد بتوانند بیایند و درگیر محتوا شوند، کمپین برگزار شود. در واقع هدف این است که مخاطب با بازدید مکرر و استفاده از سرویس به صورت یک مخاطب وفادار باقی بماند و همواره انگیزه بازگشت دوباره او مهیا باشد. این کار در گرو این امر است که سرویس مورد نظر به بلوغ کافی چه از نظر خدمات و مخاطب و چه از نظر سرویس رسیده باشد.
محمدمهدی شکوری میگوید:«مثلاً هنوز در مورد لنزور هیچ کمپینی نداشتهایم و قرار هم نیست تا جایی که احساس کنیم شرایط کاملاً برای برگزاری یک کمپین مناسب مهیاست دست به چنین کاری بزنیم. هرچند لنزور از فیلیمو قدیمیتر است و الان هم یک اپلیکیشن دارد که به نظر من هنوز اپلیکیشن کاملی نیست و تا وقتی در حد مطلوب تکمیل نشود، چنین اقداماتی روی آن انجام نخواهیم داد. همیشه نگهداری یک کاربر خیلی سختتر از جذب کردن او برای بار اول است. نکته دیگر این است که در چند سال گذشته کار تبلیغات را انجام میدادیم و مجموعههای زیادی هم با ما کار میکردند و احتیاج زیادی به اینکه از نام یک کمپانی بزرگ برخوردار باشد، نداشتیم. اما از پارسال شروع به ساخت یک برند به نام صباویژن کردهایم.»
اخیراً صبا ایده مشغول تبلیغات و اسپانسر شدن در کنفرانسها و رویدادهایی است که برگزار میشوند تا به نوعی برند بهتر و شناختهشدهتری از خود در حوزه تبلیغات به مخاطبان بشناساند. این اقدامات با جدیت بسیاری دنبال میشود و شکوری هم وعده میدهد ظرف دو تا سه ماه آینده از صباویژن بسیار بیشتر خواهیم شنید؛ چرا که قرار است خدمات و محصولات صباویژن از جنبههایی خاص و نوآورانه باشند. برخی از این خدمات خاص توسط رقبای دیگر قابل اجرا نیستند مثلاً ویدئو مارکتینگ یکی از مواردی است که صباویژن به خاطر برخورداری از آپارات قادر به انجام آن است و شاید دیگران با استفاده از سرویس دیگری مثل یوتیوب به دلیل محدودیتهای موجود با کم و کیف آپارات نتوانند مانند آن را پیاده کنند. البته هزینهای که صباییها برای آپارات پرداختهاند هماکنون به صورت یک سرمایهگذاری، پاسخ درخور را برگردانده است.
شکوری از روزهای ابتدایی میگوید که آپارات را راهاندازی کرده بودند. زمانی که به دلیل گران بودن پهنای باند راهاندازی این سرویس تماماً هزینه بود و برای دیگران قابل درک نبود که چرا با وجود سرویس پرطرفدار و قدرتمندی مثل یوتیوب یک شرکت باید هزینه زیادی صرف راهاندازی نمونه بومی آن کند. اما همان زمان این دید در صبا وجود داشت که تا جای ممکن سرمایهگذاری درست انجام بگیرد تا روزی نتیجه آن هم به دست بیاید. در بحث کانالهای اشتراکی هماکنون همین بحث وجود دارد اما صباییها امیدوارند در آینده نزدیک بتوانند این فرهنگ را به وجود بیاورند که مردم در راه استفاده از سرویس خوب و محصول مناسب هزینه کنند و این توجیه برایشان به وجود بیاید که اگر جایی هزینه میکنند خدمات بهتری نسبت به دانلود رایگان و غیرمجاز دریافت میکنند. خوشبختانه در مورد اپلیکیشن این مساله حل شده و اپلیکیشنهای زیادی به درآمدزایی مناسبی رسیدهاند. تمرکز صبا نیز پس از مساله تبلیغات روی کانالهای اشتراکی و توسعه و ساماندهی آنهاست تا رفتار مصرفکننده را به سمت فرهنگ درست بکشانند.
آپارات تک ستاره گروه صبا نیست و دیگران هم در حال گسترش هستند.
محمدمهدی شکوری عضو حزب کف بازار در صباست. این حزب در مقابل حزب فنی قرار گرفته و او میگوید از ابتدای کار کلکلهای دوستانهای بین این دو گروه برقرار بوده. برای همین بد نیست به آن طرف دیوار شیشهای محمدمهدی جایی که «ته تیم فنی» دور هم جمع شدهاند، سری بزنیم.
ته تیم فنی
در تیم یا «حزب» فنی حدود یکچهارم کل افراد صبا ایده یعنی 25 نفر مشغول فعالیت هستند که روی توسعه بخشهای سرور، اندروید، ios و نسخه ویندوزفون آپارات کار میکنند. البته بخش فنی عملاً دو قسمت اصلی دارد که یکی به مسائل زیرساختی محصولات میپردازد و دیگری در زمینه توسعه اپلیکیشنها و محصولات کار میکند.
توسعه اپلیکیشنها که کار بسیار زیادی را نیز میطلبد دارای ابعاد گوناگونی است؛ هرچند در مورد توسعه فنی و کارایی اپلیکیشنها رضایت مطلوبی وجود دارد اما با توجه به مقیاس استفاده و حجم ترافیک و کاربر ظاهر محصولات از نظر عده بسیاری چندان مطلوب نیست. در صبا ایده به وضوح پیداست از ابتدای کار با توجه به نیرویی که در اختیار مدیران قرار داشته اولویتها کاملاً متفاوت از ظاهر بودهاند. ارائه یک سرویس با ثبات همیشه اولویت صباییها بوده و بعد از پرداختن به ساختار قوی به سراغ ظاهر رفتهاند. اما اکنون مدتی است تیم طراحی و توسعه این شرکت شروع به انجام تغییراتی کردهاند که به زودی نتیجه آن در ظاهر محصولات صبا ایده هم دیده خواهد شد. برای رسیدن به این هدف 10 درصد از تیم فنی صبا توان خود را بر آن متمرکز کرده و هیچ کمکی از بیرون شرکت دریافت نکردهاند و در واقع این اراده در بهکارگیری نیروهای بیرونی به طرق مختلف وجود ندارد.
شاید دلیل اصلی این مساله این باشد که هسته اصلی بنیانگذاران این شرکت افراد فنی بودهاند که در وهله اول خود آنها توسعهدهنده محسوب میشدند و اتفاقات بعدی آنها را در جایگاههای دیگر قرار داد. زمانی که میهنبلاگ خریداری شد همین تیم اصلی ظرف مدت چند هفته آن را به صورت نسخه کنونی ارتقا دادند و به صورت قابل استفادهای درآوردند که در آینده با ترافیک و استقبال بسیار زیادی مواجه شد. همین مساله باعث شده امروز مدیران صبا موفقیت خود را مدیون اشرافی بدانند که نسبت به مسائل فنی دارند و فکر میکنند لازمه تداوم موفقیت آنها این است که اجازه ندهند این سررشته از دست آنها خارج شود. ضمن اینکه یکی از شعارهای اصلی این مجموعه چابکی آن است. صباییها به صراحت میگویند که علاقهای به عریض و طویل شدن مجموعهشان ندارند و دوست دارند با تعداد نفرات کافی به کارشان ادامه بدهند و فکر میکنند همین کار کردن کمتعداد و درونمجموعهای باعث افزایش سرعت توسعه و رفع نواقص آنها میشود. به علاوه این تفکر در شرکت وجود دارد که باید تمام روند توسعه زیر نظر هسته اصلی باشد و آنها هر لحظه پیشرفت پروژه و روند آن یا حتی اشکالات و نقایص احتمالی را ببینند و درک کنند. البته این مجموعه کارهایی را نیز به صورت برونسپاری انجام داده و میدهد اما همچنان تاکید بر آن است که هسته اصلی درون مجموعه باقی بماند. محمد فضلالهی مدیر معمولاً کمسر و صدا ولی خوشبرخورد محصولات در صبا که رئیس حزب فنی است، میگوید:«ما چند محصول مختلف و متنوع داریم که هر کدام عملاً دپارتمان مستقل و بخشهای جداگانهای برای خود دارند. یک لایه بالاتر هم داریم که به اینها سرویسدهی میکند. یعنی بخش فنی و مارکتینگ و بیزینس هم از بالا بخشهای کوچکتر را حمایت میکند. هر بخش کار خود را پیش میبرد اما ممکن است در مسیر نیاز به کار بیشتر و حمایت فنی داشته باشد که میتواند از زیرساختها استفاده کند. عملاً سرویسها را آنها تعریف میکنند. این مساله کمک میکند صرف علاقه شخصی یا هر دلیلی به یک محصول بیتوجهی کنیم یا بیش از حد متوجه نشویم.»
همچنان تیم فنی بزرگترین و مهمترین مزیت گروه صباست.
درخواست بخشها از حلقه بالا سبب میشود همیشه حرکت موازی بخشها انجام گیرد. زیرساختها نیز طوری طراحی شدهاند که از نظر فنی به هم شباهت دارند تا سرویسدهی به آنها با دشواری کمتری صورت گیرد و اعضای تیم فنی به راحتی میتوانند روی تیمها توسعه انجام دهند. در تیم فنی اعضا روی تمام محصولات عملاً کار کردهاند و بر یک محصول تمرکز نداشتهاند و نیاز بخشها را میشناسند. در این میان کار لایه بالایی کمی سختتر است چون باید تسلط خود را همزمان بر همه سرویسها نگه دارد ولی چون کار به نحوی است که هسته اصلی طراحی میشود و سپس توسعه مییابد و هم اینکه پلتفرمها یکی هستند، با وجود تعدد سرویسها کار هماهنگی خود را حفظ میکند. همین تعدد سرویسها و فنی بودن هسته اصلی مدیریت در زمانی که توسعه به میزان مورد نظر رسید، این نیاز را به وجود میآورد که در بعد تجاری نیاز به تمرکز و کار بیشتر احساس شود. در چنین زمانی سوای دانش فنی به متخصصان بینرشتهای که توان ارزیابی اقتصادی و شرایط بازار را داشته باشند نیاز خواهد شد. بخش توسعه بازار در صبا ایده این وظیفه را بر عهده دارد.
از حدود دو سال پیش که علی تهرانی نصر به مجموعه اضافه شده تحولات زیادی انجام گرفته است. او معتقد است در صبا گوش شنوا برای حرف درست وجود دارد و همیشه احساس کرده میتواند الگوهای درست را در شرکت با استقبال مدیران پیاده سازد. باز بودن فضای تغییر و نوآوری به زعم علی تهرانی مدیر ارشد کسب و کار و توسعه، سبب شده تحولات به راحتی در مجموعه اتفاق بیفتد. او میگوید:«ایده هیات عامل یا حلقه سیاستگذار به همین دلیل به وجود آمد که عدهای باتجربه که شرکت را بنیان گذاشتهاند، به نوعی تجربه و مدیریت خود را در اختیار سایرین قرار دهند، حالا هر اسمی که میخواهد داشته باشد؛ چندان به دنبال اسم نیستیم. شاید باتجربهترها یا کسانی که تخصص دارند استراتژی بلندمدت شرکت را بدانند و بگویند مثلاً شرکت در چند سال آینده کجاست. من شاید چندین پارامتر و عامل را در نظر بگیرم اما اصلاً لزومی ندارد همه افراد بدانند.»
توسعه و مدیریت بازار از آن دسته کارهاست که با حوزههای مختلفی سر و کار دارد و به طور مشخص محدود به یک حوزه نیست. چون محصولات مختلفی وجود دارند که باید هر یک به صورت تکمحصول برنامهریزی شوند. مثلاً برای فیلیمو که یک محصول نوپاست باید نیروی بیشتری صرف توسعه و راهاندازیاش شود و این تمرکز نیرو باید از جهات مختلفی صورت گیرد. اما در مورد محصولی که به بلوغ کامل رسیده، مانند کلوب نحوه این اختصاص نیرو قطعاً به گونه دیگری خواهد بود. البته شرکتهای تکنولوژی که چند محصول ارائه میدهند گاهی ناچار هستند در صورت عدم امکان برای توسعه ادامه خدمات و سرویس را متوقف کند. البته این کار بیش از هزینههای مادی هزینههای روانی دارد، چرا که به گفته تهرانی ضعیفترین محصول صبا ایده هم کاربر میلیونی دارد و پذیرش توقف سرویس برای بسیاری از آنها دشوار است. پس نمیتوان به سادگی از کنار هر محصولی که دیگر کاربرد گذشته را ندارد، عبور کرد و این یکی از چالشهای مدیران شرکت برای دست زدن به تغییرات بزرگ است.
باید منتظر بود به زودی رابط کاربری بسیاری از اپلیکیشنهای گروه صبا ارتقا پیدا کند.
فراسوی خانواده
ساختار آپارات یک ساختار خانوادگی است. از نظر مدیران این شرکت، در ایران چنین ساختارهایی کمتر رشد میکند و گاهی این فعالیتها دشوار میشود؛ اگرچه خانوادههای بزرگ موفقی در کشور وجود دارند که توانستهاند حرفه خود را به خوبی گسترش دهند. اما همچنان در مسیر حرکت این شرکتها موانعی قرار دارد که میتوان برخی از آنها را با تربیت صحیح نسلهای دوم و سوم از میان برد.
از طرفی با اینکه مبنای مدیریت آپارات، مدیریت خانوادگی است اما در بخشهای دیگر، از افرادی خارج از خانواده نیز استفاده میکنند و همیشه در تصمیمگیریها از نظرات همه اعضا استقبال میشود. مدیر توسعه بازار آپارات از اتفاقات خوبی در آینده خبر میدهد. از سال گذشته شاهد اتفاقات جدیدی در آپارات بودهایم و حالا میتوانیم منتظر نوآوریهایی در سایر محصولات، مثل میهنبلاگ و کلوب باشیم.
هرچند از بیرون ممکن است به نظر برسد آپارات به عنوان محصول پیشرو شرکت بیشترین تمرکز و انرژی را به خود اختصاص داده ولی در واقع محصولات دیگر به خصوص محصولاتی که تازه معرفی میشوند، بیشتر احتیاج به صرف انرژی دارند. مثلاً به طور مشخص در مورد محصولی مثل فیلیمو هر چند ممکن است به دلیل پرکاربرتر بودن آپارات چندان به چشم نیاید؛ اما لازم است کاری بیشتر از تبلیغ صرف انجام گیرد. برای فیلیمو که در حوزه محتوای سریالها و فیلمهای سینمایی کار میکند، مساله تولید و مارکتینگ محتوا اهمیت زیادی دارد چرا که فروش برای چنین محصولاتی با فروش یک کالای خاص و مجسم تفاوت زیادی دارد و برای دیدن نتیجه تبلیغ زمان زیادی لازم است. در واقع برای چنین کالاهایی نیاز به درگیری مخاطب با محصول است. برای مثال در فیلیمو یک تقویم سینمایی وجود دارد که در طول سال مناسبتهای مختلف مثل تولد بازیگران یا اتفاقات مهمی را که در این حوزه میافتد، نمایش میدهد. متناسب با همین رویدادها از ظرفیت سایتها و محصولات دیگر برای ترغیب کاربران استفاده میشود تا آنها با گوشه چشمی به مناسبت مورد نظر به فیلیمو بروند و محتوای آمادهشده را ببینند. این کار با وجود کمسر و صدا بودن جامعه هدف را به خوبی پیدا کرده و توانسته بازدید خوبی برای فیلیمو به ارمغان بیاورد. احسان عمرانی مدیر ارشد مارکتینگ میگوید:«اخیراً دو برنامه بزرگ هم برای میهنبلاگ داشتهایم و همین الان نیز برنامههایی برای آن داریم. برای لنزور هم برنامههایی داریم. اما شاید در مورد کلوب کم کار شده ولی به این معنا نیست که این محصول دیگر خارج از برنامه ماست؛ بلکه اولویتهای ما برنامههای دیگری بنا بر شرایط موجود بودهاند و اگر لازم باشد کارهای جدید انجام خواهد گرفت.»
هرچند توجه به یک محصول خاص و برگزاری کمپین برای آن ممکن است این شبهه را به وجود بیاورد که یک محصول دیگر مورد توجه نیست اما در حقیقت ممکن است این اقدامات به یک اندازه دیده نشوند. نکته دیگر اینکه در صبا ایده به طور کلی خطمشی شرکت به سمت ویدئو میرود و فعالیتها هم بالطبع بیشتر به این سو متمایل است. در این میان برگزاری کمپینها نیز اثربخشی بسیار زیادی داشته به طوری که عمرانی میگوید در یک بازه زمانی دوماهه حدود 35 درصد افزایش بیننده به همراه داشته و به شناخت هرچه بیشتر آپارات منجر شده است. امسال هم این کمپینها با هدف تثبیت برند برگزار میشوند و در نهایت ارزش افزوده بیشتری نصیب مجموعه میکنند. نکته گفتنی این است که البته پیش از برگزاری هر کمپین تحقیقات بازار هم انجام میشود و در مورد بلاگنویسی این تحقیقات نشان داده بود به طور کلی روحیه نوشتن متون بلند و طولانی در حال از بین رفتن است. هدف این بود که به کاربران نشان داده شود شبکههای اجتماعی پیامرسانها یک بعد از زندگی را دربر میگیرند اما بعد دیگری هم هست که در سطح عمیقتری میتوان به آن پرداخت. استقبالی که از این کمپین صورت گرفت حیرتآور بود و چیزی حدود پنج هزار مطلب ارسالی توسط مردم ظرف یک ماه به دست صبا ایده رسید.
مجموعه صباتوانسته از مزیت خانوادگی بودن به عنوان موتور پیشرفت استفاده کند.
نسل دوم مدیران
شاید نکته دیگر در مورد کمپین میهنبلاگ این بوده که این سرویس در حوزه چنین فعالیتهایی بسیار بیتجربه بوده و نمود این بیتجربگی گاهی دیده شده است. ضمن اینکه مشابه چنین رویدادی در این مقیاس برای وبلاگنویسی اتفاق نیفتاده بود اما ایده جالب و اجرای آن و همچنین نحوه داوری و جوایز به نحوی بود که نتایج قابل توجهی از اقبال کاربران با خود به همراه داشت. علیرضا اعتضادی که اکنون مدیر کسب و کار و توسعه فیلیمو است، درباره دستاوردهای میهنبلاگ پس از کمپین میگوید:«سوال همیشه این بود که وبلاگنویسی مرده یا نه. اما ما سوال عمیقتری را مطرح کردیم و آن اینکه برای چه کسی باید بگوییم وبلاگ زنده هست یا نیست؟ اینجا مفاهیم بنیادیتر بررسی میشوند. شاید برای بسیاری وبلاگ دیگر کاربردی نداشته باشد اما برای برخی اقشار و برخی مشاغل هنوز چنین سرویسی مورد نیاز است. ما سعی کردیم برای این افراد که دیدگاه متفاوتی دارند، یک سرویس وبلاگنویسی خوب باشیم.»
البته اکنون هرگز این توقع وجود ندارد که مثل اواخر دهه 80 که تب وبلاگنویسی به اوج خود رسیده بود، کاربری آن در همان ابعاد افزایش یابد اما رویکرد صباییها این است که مفهوم جدیدی از وبلاگنویسی را ارائه دهند که در این بازه زمانی نیز جایگاه ازدسترفته خود را به دست آورد. تاکیدی هم که بر اپلیکیشن بوده به همین خاطر است. طی یک دوره در زمینه رابط کاربری سایت و راحتتر کردن آن کارهایی صورت گرفت و ظاهر سایت تغییرات زیادی کرد از جمله اضافه شدن فونتهای جذاب، قالبهای جدید و تغییرات کلی و جزیی دیگر. دستاندرکاران میهنبلاگ به این نتیجه رسیدند که کاربران وبلاگ بسیار به دنبال شخصیسازی هستند و تلاش کردند این امکان را هرچه بیشتر فراهم آورند. در زمینه اپلیکیشن نیز به دلیل مهاجرتی که به میهنبلاگ صورت گرفت کارهای زیادی در جهت تسهیل فرآیند کار انجام پذیرفت؛ چون به دلیل شرایطی که در دستگاه موبایل فراهم است، باید کار تولید محتوا تا حد امکان سادهتر شود